|
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 20:32 :: نويسنده : m-sh
- پدر: ... غلط می کنی دختر! واسا بری خونه شوهر بعد هر غلطی دلت خواست بکن! شوهر: ...غلط می کنی زن! فک کردی اینجا خونه باباته هر غلطی دلت خواست بکنی؟! ![]()
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 20:30 :: نويسنده : m-sh
اگه یه روز بری شهرداری ... یا که چوبم رو ورداری ![]()
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : m-sh
خداوندا دست هایم خالیست و دلم غرق در آرزوها . یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزو های دست نیافتنی خالی کن "کورش بزرگ" ![]()
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده : m-sh
تا حالا شده یه شعر رو با تمام احساست بخونی اما آخرش ضایع بشی؟ اگه نشده پس حالا تجربه کنید برا آیندتون خیلی مفیده زندانی یک اتاق عاشق شده است در قالب اتفاق عاشق شده است یک مرتبه با خودش پس از چندین سال حرفش شده این الاغ عاشق شده است والا من که بدجور شوکه شدم کل روحه شاعرانگیم جراحت برداشت خدا صاحب این اثر رو هدایت کنه . ![]()
![]() |